درود بر استاد گرانقدر و تیم سوپریم مستر تلویزیون. میخواهم تجربه ای را به اشتراک بگذارم: در سال ۲۰۲۴، من و دوستانم به مالزی و تایلند سفر کردیم. یک روز، در چندین رستوران وگان غذا خوردم اما از یک فروشنده مقداری میان وعده خریدم. فروشنده اعتراف کرد که معمولا غذاهای غیر گیاهی میفروخت، اما در دوره جشنواره به فروش غذای وگان روی آورد. زیاد به آن فکر نکردم و میان وعده را خوردم. آن شب، من وارد یک قلمروی تاریک مارپیچ مانند شدم که موجودات تاریکی دائما در حال حرکت بودند. به دوستم چسبیدم و سعی کردم راه خروجی را پیدا کنم. من بیصدا نام استاد را تکرار کردم و در نهایت قبل از اینکه با صدای بلند فریاد بزنم از خواب بیدار شدم. بعد از بیدار شدن متوجه شدم که دلیلش این بود که چیزی ناپاک خوردم. بلافاصله توبه کردم و از کمک استاد تشکر کردم. سپاسگزارم استاد برای برکت و حمایت شما. شاگردی که دوستتان دارد، "ایرفان" از مالزی
حتی اگر اشتباهی بخورید، افکار ناپاک، یا خشونت خواهید داشت یا بیماری جسمی یا روحی یا عاطفی خواهید داشت.پس لطفا مراقب باشید. من فقط به شما نمیگویم، خودم هم این کار را میکنم. ترجیح میدهم گرسنه بمانم تا اینکه چیزی بخورم که شک دارم کاملاً وگان است. مثلا مدتهای زیادی است که سیب نخوردم. مدتهای بسیار بسیار زیادی است که پرتقال نخوردهام. تا اکنون که اسامی بسیاری را برایم پیدا کردند و من انتخاب کردم. و فقط با اسمشان انتخاب نمیکنم بلکه با برکت معنوی درونی از جانب خدا، بوسیلهٔ خدا، خواهم دانست که کدامشان درد دارند، کدامشان ندارند. اما پیش از آن، وقت نداشتم و نمیدانستم چطور اسم همهشان را بررسی کنم، پس اصلاً پرتقال نمیخوردم. اصلاً سیب نمیخوردم. اصلاً انگور نمیخوردم.و اخیراً، باید به شما اعتراف کنم که من خوشحالترم چون میوههای بیشتری دارم، میوههای موردعلاقهام یا خوشمزه، میوههای خوب. قبلاً، باید حقیقت را بگویم، گاهی دلم برای سیب خیلی تنگ میشد. دلم برای پرتقال خیلی تنگ میشد. حتی آب پرتقال هم نمیخوردم. این روزها غذاها، میوهها و سبزیجات غنیتری دارم.حتی بعضی از گوشت وگان و همه اینها، باید بررسی کنم که آیا آنها با غذاهای با-درد مخلوط شدهاند یا نه. اگر شده باشند، آنها را هم نمیخوردم. پس هر چه به شما گفتهام را خودم هم انجام می دهم. فکر نکنید که فقط دارم به شما دستور میدهم یا چیزی شبیه به این. فقط دارم به شما میگویم. اما من شما را هم از خوردن غذاهای وگان دیگرِ، حتی اگر ندانید با درد هستند یا نه، منع نکردهام چون هنوز همه را فهرست نکردهام. آنقدر غذا، میوه و چیزهای مختلف داریم که نمیتوانم همیشه سریعاً تنهایی به آنها رسیدگی کنم، تقریباً ۲۴ ساعت در روز کار میکنم، کار درونی و بیرونی، با هم. واقعاً ۲۴ ساعته، بجز وقتی که چیزی میخورم. در غیر این صورت، فقط کار، کار، کار و هیچ چیز دیگری جز کار. من مشتاقم که این کار را بکنم.فقط به شما میگویم که هر چه به شما گفتم همان چیزی است که من می دانم و فقط برای کمک به شماست، اگر بخواهید از آن پیروی کنید. اما من شما را از چیزی منع نمیکنم. فقط توصیه میکنم غذای وگان بخورید. و از هریک از شما که به من اعتماد میکنید متشکرم. متشکرم که خدا را به یاد دارید و از خودتان محافظت میکنید بوسیلهٔ دعا کردن، ستایش خدا، با فضیلت بودن، وگان بودن و صلح داشتن با اطرافیانتان، دوستداشتن همه اطرافیانتان و اشخاص-حیوان و موجودات درختی. به هیچکس در مسیرتان آسیب نزنید، بلکه برکت باشید، آن انرژی خیرخواهانهای باشید که آنها هم از آن بهرهمند گردند. خدا را سپاس میگوییم که ما را روشنضمیر میکند و ما را دوست دارد و ما را میبخشد. سپاسگزاریم سرورمان، همیشه. سپاسگزاریم سرورمان. آمین.Photo Caption: زیبایی-طبیعت، با فروتنی چقدر شیک و برازنده است!بخشش و ارفاقِ قادرمطلق و عواقب غیرقابل تصورِ همجوشی هسته ای، قسمت ۲ از ۲
2025-04-13
جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
سرورم همچنان تا ابد از تو سپاسگزارم، که ما را بخشیدی، بشری که در برابر تو، برخلاف خواست و ارادهات آنقدر گناه کرده و فراموشت کرده، دوست داشتنت را از یاد برده، پیروی از خردت را فراموش کرده، پیروی از هدایت، و احکام تو را از یاد برده است. زیرا تمام این گناهان که به انسانها گوشزد کردی که مرتکب نشوند، زیرا اگر آنها مرتکب شوند، برای آنها در این قلمروی فیزیکی و تحت کنترل مایا، زیانبار خواهد بود.به جای پیرویکردن از راهنماییهایت، پیروی از دستورات پایه برای محافظت از خودشان در این سیاره، برخی حتی علیه تو شدند. پاپ فرانسیس ضد مسیح، که حتی قرار است نمایندهات در زمین باشد، علیه تو شد و تو را "شکست" خواند، "شکست خداوند"، "شکست صلیب" و هرچیز دیگری که گفته است. اوه خدای من! بخاطر شکوه و جلال تو، او این سِمَت را در قدرتمندترین کلیسای روی زمین دارد و چیزهای زیادی را کنترل میکند و میلیاردها نفر او را ستایش میکنند و او علیه تو شد. او واقعا یک ضد مسیح است - کاملا آشکار است: او به حضرت عیسی تهمت زد، حضرت عیسی را یک کافر نامید، تو را شکستخورده نامید و غیره. او حرفهای زیادی بر خلاف تعالیم تو و علیه قداستت بر زبان آورد. اوه خدای من! چطور کسی جرات میکند چنین کاری کند!بسیار خب، میگذارم جهنم به حساب او برسد. دیگر نمیخواهم وقتم را برای چنین شخصی تلف کنم. اگر که او اصلا یک شخص باشد - قطعاً نیست. او تجسم شیطان است.فقط میخواهم بارها و بارها، تو را سپاس بگویم، پروردگارم، که در نهایت، تقریبا در آخرین لحظه، اجازه دادی فوزیون متوقف شود. خواهش میکنم بگذار همچنان متوقف بماند. لطفا بر دولت چین تاثیر بگذار تا برای همیشه آن را بسته نگه دارد، چون با چنین چیز قدرتمندی هر زمان ممکن است حادثهای رخ دهد. و انسانها دانش فنی کافی برای مدیریت آن ندارند و ممکن است حادثه رخ دهد. این نیست که «شاید اتفاق بیفتد»، اینطور نیست که آیا اتفاق میافتد یا نه بلکه مسئله این است که چه وقتی اتفاق میافتد - چه وقتی رخ خواهد داد، چه زمانی. و من از فکرکردن به آن زمان میلرزم.در دنیای ما، بسیاری از غیبگوها که استعداد دیدن آینده را دارند، آنها یک انفجار هستهای را پیشبینی کرده بودند، مانند "مادام بابا وانگا"، قدیس پارسای بلغارستان. اما همه فکر میکردند که «آنها درباره جنگ جهانی سوم صحبت میکنند که با سلاحهای هستهای یکدیگر را نابود میکنند»، ازجمله خودم. من فکر کردم، «بسیار خُب، آن حتما سلاحهای هستهای کشورهای متخاصم، یا بین آمریکا و روسیه، یا ناتو و روسیه و غیره، یا بسیاری از گروههای تروریستی دیگر است.بنابراین همه، توجه همه از خطرناکترین ابزار برای نابودی دنیا، یعنی همجوشی هستهای، دور شد. آن بدتر از سلاح هستهای است. قویتر از بسیاری از بمبهای هستهای همه با هم است. اما توجه همه، خب، حدس میزنم همه، از جمله خودم، زیاد به آن معطوف نبود. فقط به جنگهایی فکر میکنیم که این روزها در همهجا در جریان است. در ضمن، همچنین سپاسگزارم که بسیاری از جنگها را متوقف کردی و به مردم اجازه دادی تا آنچه در زندگیشان باقیمانده را دوباره بازسازی کنند. در پایان از تو متشکرم که ما را تا حدی بخشیدی و اجازه دادی تا دانشمندانِ متخصص چینی فعلا این همجوشی هستهای را تعطیل کنند. و خواهش میکنم، لطفا ما را ببخش تا برای همیشه آن را تعطیل کنند. چون اگر دوباره باز شود هرگز معلوم نیست چه زمانی منفجر میشود.چیزهای فنی، قابل اطمینان و بدون خطا نیستند. شکستناپذیر نیستند. حتی بهدلیل ساختارشان، مشکل خاص خودشان را دارند. مثلا، امروزه حتی رایانههای ما هم به ویروس آلوده میشوند. مضحک است. و دستگاهها میتوانند ویروسها را دریافت کنند و دیگر کار نکنند، یا مشکل ایجاد کنند، یا حتی سیستمهای ماشینی دیگر را آلوده کنند. و آیفونهای ما خیلی زیبا و کاربردیاند، اما حتی گاهی در جیب مردم منفجر میشوند. آخرین بار در اخبار دیدم، در جایی منفجر شده بود. بههرحال خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید. و گاهی در کیف دستی خانمی یا در دست فردی آتش میگیرد، ممکن است، یا حتی در جیب. چه کسی میداند؟ فقط اینکه، تمام اتفاقاتی از این دست یا مشابه آن در مطبوعات گزارش نمیشوند. بااینوجود، حداقل میدانیم که این اتفاق میافتد.این آیفون کوچک و ظاهرا بیضرر هنوز میتواند شما را اینطور بترساند و حتی میتواند به شما آسیب برساند. چه رسد به چنین همجوشی هستهای عظیم و بسیار بزرگی. در اصل، اولین بار که آن را گزارش کردم، فقط گفتم «همجوشی»(فوزیون). اما بعدا اطلاعات بیشتری به دست آوردم و این یک «همجوشی هستهای» است. وقتی کلمهٔ «هستهای» را میشنوم، همان هم، حس خیلی ترسناکی میدهد. فقط همین کلمه به شما احساس ترس میدهد، چه رسد به آن چیز واقعی، یک دستگاه عظیم. بزرگترین که در تاریخ بشر ساخته شده است. یا شاید در گذشته یک دستگاه وحشتناکتر داشتیم وقتی تمدن پیشرفتهتری داشتیم و شیوه زندگی ما، همراه با ارتباط بین ِکهکشانی بوده. اما مدرکی دربارهاش نیست. چون همه از بین رفتهاند، همراه با خالقان چنین هیولاهایی، ویرانگران جهان! همچنین همراه با تمامی حامیان بیگناه!!!پس در حال حاضر، در هزاره کنونی یا برای دوره زمانی طولانی، همجوشی هستهای در چین بهترین و بزرگترین در نوع خود است. و همچنین خواندهام که در اروپا هم درحالِ برنامهریزی برای ساخت همجوشی هستهای دیگری مانند آن هستند. اوه خدای من! خواهش میکنم، لطفا، تمنا میکنم، آن را متوقف کنید. متوقف کنید. عواقب آن غیرقابل تصور است.اما باوجوداین، اگر خدا بخواهد ما برویم، باید برویم. چون فرازمینیها، که دوستانی با فناوری پیشرفتهاند هم میتوانستند این همجوشی هستهای را متوقف کنند اما خدا نمیخواست آنها کاری بکنند. به همین خاطر نتوانستند این کار را انجام دهند. و مطمئنم که آنها تا به حال نمیدانستند چرا. دوستان من، علت این است که خدا شما را آن زمان از این کار منع کرد.خدا ارفاق و بخشش برای این افراد درنظر نگرفت برای انسانهایی که این همه کار شرور کردهاند، گناهان غیرقابل تصوری را در حق اشخاص- حیوانِ بیگناه، بیپناه و همنوعان خود، انسانها مرتکب شدهاند و به محیط زیست نیز آسیب میرسانند، آب را آلوده کرده، هوا را مسموم میکنند. هر کاری که انسانها انجام دادهاند اصلا برای هیچکسی و برای خودشان خوب نیست. و حتی فضای خارج از زمین آلوده شده، و میتواند بر بسیاری از سیارات و ستارگان مجاور نیز تأثیر بگذارد. پس همهچیز بر علیه ما است: اقلیم بد، جنگ وحشتناک، سیاهچالهای منبسط بهسوی سیاره زمین که انواع انرژیهای منفی را بهسمت ما میدمَد و مانند بسیاری از کهکشانها یا ستارگانی که قبلا بلعیده شدهاند، ما را تهدید به بلعیدن میکند.اما بشر هنوز خوابآلود است. نمیدانم چقدر بلندتر میتوانم فریاد بزنم. بیشتر از این، چه کار میتوانم بکنم تا آنها را بیدار کنم؟ خب، بعضیها را به لطف خدا بیدار کردم. اما بسیاری هنوز در خواب عمیق هستند. راه میروند، غذا میخورند، حرف میزنند، اما مثل زامبیها هستند. آنها، آن دانشِ واقعی مهم را ندارند. فقط میخواهند دربارۀ ثروت مادی و توسعهٔ مادی بیشتر بدانند - هر چیزی که مربوط به بدن فیزیکی است، راحتی فیزیکی، ثروت فیزیکی و شکوه فیزیکی. و قلمرو معنوی را به کلی فراموش میکنند که هدف اصلی است، که مهمترین موضوع زندگی آنها برای رهایی از این همه تله در این قلمروی فیزیکی، قلمرو شیطانی است.داستانهای زیادی را به یاد دارید که دربارۀ بودا، گاوتاما بودا، برایتان گفتم وقتی هنوز به اطراف سفر می کرد و هنوز به بوداییت نرسیده بود. او فقط میخواست یک بودا باشد و بعد 'مایا' یا 'فرشتگانِ مغضوب' به او حمله کردند و دردسر، غم و درد بسیاری را به او تحمیل کردند. دربارۀ حضرت ماهاویرا و حضرت عیسی مسیح نیز همینطور بود.تنها کاری که آنها (مایا یا فرشتگانِ مغضوب) انجام میدهند این است که هرکسی که میخواهد خواست خدا را انجام دهد و به دیگران کمک کند تا برخیزند، تا روشنضمیر شوند، تا خود را آزاد کنند، تحت فشار قرار دهند، به اسم امتحان. آنها افرادی شرور هستند. آنها موجودات شرور، شیطان، مایا هستند. فقط میخواهند به رهروان خوب واقعی و منجی های واقعی دنیا، استادان، آسیب برسانند.هر کسی که استاد است بهخاطر مایا باید رنجهای زیادی را متحمل شود. رنجها را به اسم آزمونِ صداقت شما پیش میآورند. اوه خدای من. چه کسی به آن نیاز دارد؟ خدا از همهچیز آگاه است. خدا میداند شما صادق هستید یا نه. آنها تمام تلاش خود را میکنند با تلاش خودشان و تمام قدرت ذهنیشان، با تمام انرژی مثبتشان که قادرند در درون خود جمع کنند تا تلاش کنند از این زندان، از این دنیا خارج شوند، و تلاش کنند خود را آزاد کنند تا به 'خانه' [بهشتی] برگردند و دیگرانی که مایل به پیروی از آنها هستند را نیز به 'خانه' ببرند.آنها هیچ گناهی، هیچ جنایتی مرتکب نشدند با اینحال، مایا هیشه تلاش میکند تا آنها را سرکوب کند، به آنها صدمه بزند، به دام بیاندازد، فریب دهد، بواسطه دستهای سایر انسانها، یا قدرتهای دیگر، تا هر موجود شریفی را که میخواهد به دیگران کمک کنند به 'خانه' بروند، آزار دهد. چون حقیقت این است که مایا میخواهد همهٔ روحها را اینجا نگه دارد تا برای اهداف خود کنترل کند و ذهن و روح افراد را مسموم کند. روح را، شاید نتوانند مسموم کنند اما میتوانند ذهن را مسموم کنند و ذهن، روح را دور میزند تا برای مایا انواع گناهان را انجام دهد.اگر به خدا ایمان نداشته باشیم، اگر به خدا فکر نکنیم، به یاد خدا نباشیم، او را شکر نگوییم، خدا را ستایش نکنیم، آنگاه واقعا همیشه در برابر تاثیر و نفوذ مایا آسیب پذیرید. و بعد هروقت خیلی از پا در آمدهاید، خدا را صدا میکنید - اما در آن زمان حتی نمیتوانید او را خوب صدا کنید، حتی نمیتوانید خوب دعا کنید و اصلا نمیشنوید که خدا به شما چه میگوید تا خودتان را آزاد کنید. در نتیجه خدا باید پسرانش و دخترانش را بفرستد تا معلم و استاد شما بر روی زمین باشند، تا به شما آموزش دهند، کمک کنند، یادآوری کنند که چگونه به 'خانه' بروید، یا شما را بهسمت خانه هدایت کنند، یا حتی شما را به خانه حمل کنند. اما نفوذِ مایا در این دنیا به قدری زیاد، به قدری زیاد است که مأموریت استاد را تقریبا غیرممکن میکند همراه با تمام عذابهای درد و غم، سوءتفاهم و آزار و حبس و فشار و تهدید از همهطرف و از همهجور افراد.خدا میداند، استادان میدانند که اگر به اینجا پایین بیایند، با بزرگترین خطر و فداکاری مواجهاند اما مجبورند زیرا برخی انسانها بیش از حدِ تحمل، از پا در آمدهاند و در آن لحظه حقیقتا با صدای بلند کمک میخواهند. و خدا باید کمک بفرستد و استادان باید کمک کنند. اما کارِ آموزش به انسان در این قلمروی فیزیکی مانند جابهجایی کوهها و خالی کردن اقیانوس است. این فقط حرف نیست. بلکه واقعا تا آن حد مشکل است. هیچکس حتی نمیتواند آن را درک و تصور کند. درنتیجه استادان، زیاد دراینباره صحبت نمیکنند. آنها فقط در سکوت رنج میبرند و هر کاری که میتوانند انجام میدهند. هرچیز و همهچیز را با مرحمت خدا مدیون استادانیم اگر حتی بتوانیم از این زندان به نام سیاره زمین، به نام دنیای فیزیکی، از اینجا خارج شویم. پس خدا را شکر میگوییم، از تمام استادان فداکارِ گذشته، حال و همچنین آینده سپاسگزاریم.اگر دنیا به مکانی خیرخواهانهتری تغییر نکند، آنگاه استادانی که پایین میآیند، همیشه رنج زیادی خواهند کشید، در خفا یا گاه آشکارا، مانند بسیاری استادان در گذشته که آنها را به روشهای مختلفی کُشتند. [حضرت] عیسی مسیح، "پلوتارک"، سقراط، حضرت محمد، صل الله و علیه، استاد بهاءالله، حتی بوداها. اگر بخواهید همه را فهرست کنید، فهرستی طولانی میشود، فهرستی بیپایان. ما سعی میکنیم با پخش صحبتهایشان در سوپریم مستر تلویزیون، لطف، فداکاری، عظمت و آموزههایشان را به شما یادآوری کنیم. اما مطمئن نیستم که چند نفر حتی به این برنامهها که برایشان پر از برکت است، گوش میدهند. به هر حال ما تمام تلاشمان را میکنیم.فقط خدا میداند که من و تیمم چقدر سخت کار می کنیم. گاهی، چون به هر حال، هرطور که من کار میکنم، اعضای تیم هم همانطور کار میکنند. گاهی گرسنه یا تشنه هستیم، اما برنامه باید سریع و فوری برای پخش فرستاده شود. بنابراین ما گرسنگی و تشنگیمان را نادیده می گیریم.در ضمن، اعضای تیم، لطفاً به بدنتان بیتوجهی نکنید، چون آن بهترین ابزاری است که شما در این سیاره برای کمک به دیگران دارید. اگر کار خیلی فوری دارید... به شما میگویم، اما خودم این کار را نمیکنم. گاهی آنقدر انرژی کافی ندارم که خیلی نگران خودم باشم. اما شما لطفاً بخاطر من از خودتان مراقبت کنید. هر زمان که وقت داشتید یک ساندویچ وگان یا چیزی آماده کنید و آن را در یخچال نگه دارید. و وقتی نیاز داشتید، سریع گرمش کنید و در حین کار، سریع بخورید. این کاری است که من معمولاً انجام میدهم. اغلب، وقت ندارم مثل دیگران غذا بخورم. و میز کارم خیلی کوچک است، بنابراین غذایم را هم روی زمین میگذارم و در حین غذا خوردن کار میکنم. اما خواهش میکنم، اگر میتوانید، شما جوانتر هستید، شما تواناتر هستید، به خاطر من، به خاطر دنیا، بیشتر مراقب خودتان باشید. لطفا، لطفا، خواهش میکنم. و هرچه میخواهید سفارش دهید، و من برایتان پرداخت میکنم. این را میدانید. میدانید که، به حساب من است. هر چیزی که برای خوردن نیاز دارید یا میخواهید بخورید را سفارش دهید. مسلماً، همه آنها وگان است. ۱۰۰% وگان.و درباره مواد غذایی بدون-درد، هنوز بهاندازه کافی تحقیق نکردهام و حالا دارم تیمی تشکیل میدهم. تیمی تشکیل دادم تا بتوانند به من کمک کنند و فقط اسامی مواد غذایی را لیست کنند. چون قبلاً وقت نداشتم، هرچه سریع در مکاشفه درونی میدیدم، مثلا پرتقالها درد دارند، یا انبهها، درد دارند و غیره. میدانم که انبهها بیشتر از یک نوع هستند.میدانم که انواع زیادی از پرتقال وجود دارد و همه آنها با درد نیستند. اما نمیتوانستم ریسک کنم و چیزی را بخورم که نمیدانم. من اسم همه پرتقالها را نمیدانم و وقت کافی هم نداشتم. و همچنین نمیدانم چگونه در اینترنت دربارهٔ این چیزها جستجو کنم.دربارۀ آنچه اینترنت ارائه میدهد کمی میدانم. فقط میدانم چطور اخبار را چک کنم. و خوشبختانه، مثلاً یوتیوب روی تلفنم ظاهر میشود. این تنها چیزی است که میدانم چطور چک کنم. آن همینطوری روی تلفنم ظاهر میشود. و همچنین اخبار و اینها، روی کامپیوترم میآیند. و از آن استفاده میکنم تا چک کنم. شاید مایکروسافت و یوتیوب، چون آنها خودشان ظاهر میشوند و دیدنشان برایم آسان است. بقیه را نمیدانم چطور. نمیدانم چطور پیدایشان کنم. همچنین، من آنقدر مشغول هستم که نمیتوانم همه جا را بررسی کنم. اما تیم من میتواند بررسی کند. آنها استعداد دارند. آنها از دسترسی گستردهتر به اینترنت آگاهی دارند.من خوشحالم و از خدا سپاسگزارم که این افراد بااستعداد و تیمهای فوقالعاده و شریف را به من داده است. قبل از آن، هر زمان که می توانستم، آن را برای خودم چک می کردم. اما بعد فکر کردم شاید شاگردان خدا زیرنظر من هم بخواهند که درباره موادغذایی بدون-درد بدانند. بنابراین، به تدریج بیشتر تحقیق کردم. و حالا، فقط از تیم میخواهم برایم تحقیق کنند. مثلا چند نوع پرتقال وجود دارد و عکسها و نامشان را برای من بفرستند تا من انتخاب کنم. من بررسی میکنم که کدام بدون-درد است، کدام یک با درد است. بنابراین امروزه، اطلاعات بیشتر و بیشتری داریم، میوهها و سبزیجات بیشتری برای خوردن داریم. قبل از آن، خیلی محدود بود.من به کمکگرفتن از دیگران برای بررسی نام تمام میوهها و سبزیجات فکر نکردم. پس هرچه [درمکاشفه] میدیدم، مثلاً پرتقال، بعد همه پرتقالها را نمیخوردم. و اگر چیز دیگری مثل سیب میدیدم، نام همه سیبها را بررسی نمیکردم. پس برای مدتها، اصلاً سیب نمیخوردم چون وقت بررسی نداشتم و نام همه سیبها را نمیدانم. وقتی قبلاً هنوز وقت داشتم به سوپرمارکت بروم، اسمشان را بررسی نمیکردم، فقط سیبی را که دوست داشتم میدیدم و میخریدم. همین. خب من اسم همه سیبها را نمیدانم. بنابراین، چون اسامی را نمیدانستم، نگران بودم اشتباه کنم و میوه با درد را بخورم. بنابراین سیبها را نمیخوردم. خیلی وقت است که پرتقال نخوردهام. خیلی وقت است که سیب نخوردهام. خیلی وقت است که انگور هم نخوردهام. به عنوان مثال، خیلی های دیگر هستند که من نمیخوردم چون نمیخواستم به گیاهانی آسیب برسانم که نمیدانستم درد دارند یا نه.اوه و اخیراً، چون تیم من کمک کردند تا همه اسامی را پیدا کنم، بنابراین، به آرامی، اکنون میوههای بیشتری و سبزیجات بیشتردیگری داریم، چون انواع مختلف خانواده های میوهها، با درد یا بدون درد هستند. آنها که بیدرد هستند را خداوند خلق کرده و آنها که درد دارند از قدرت یا تأثیر منفی هستند یا از انرژی منفی از برخی افراد یا از نوعی ارتعاش جمع شده هستند که آن مواد غذایی که درد دارند را خلق میکنند. سپس، بعداز اینکه همه سیبها را بررسی کردم، دیدم برخی از آنها با درد هستند. اما جالب است، همه آنهایی که با درد هستند، ظاهر متفاوتی دارند – تیرهتر، ترس آورتر. و همچنین، بهنوعی دوستداشتنی بهنظر نمیرسند و بیشتر فشرده و پهنتر از سیبهای بدون درد هستند.من همیشه وقت ندارم همه میوهها یا سبزیجات را بررسی کنم، اما اتفاقاً متوجه سیبهایی شدم که درد دارند و افسرده بهنظر میرسند، چندین نوع از آنها. فقط یک نوع کمی عادیتر به نظر میرسید. اما بیشتر سیبهای با درد که من دیدهام، همه تیره هستند و ظاهری فشرده دارند. و بجای اینکه مثلث-گونه باشند، این سیبهای با-درد، بیشتر تخت شده، و تیرهتر هستند و نقطهنقطههایی متفاوت از سیبهای معمولی دارند. فقط یک نوع سیب با-درد در مقایسه با سایر انواع سیبهای با-درد، ظاهر کمی طبیعی دارد. اگر بررسی نمیکردم، فکر میکردم جزو سیبهای بدون-درد است، اما فقط یک نوع از آن با-درد است، ولی خیلی شبیه سایر سیبهاست، مثل این سیبهایی است اسمشان چیزی هست مثل سیب... پرتغالی.به هر حال، شما هم اگر به چیزی شک دارید که ممکن است وگان نباشد، لطفاً آن را نخورید. شما نخواهید مُرد. به مغازه یا رستوران دیگری بروید و غذا بخورید یا تا روز بعد صبر کنید، سپس چیز دیگری بخورید. چیزی بخورید که مطمئن هستید وگان است. یکی از برادران، برای من یک حرف دل نوشت. او به اشتباه یک غذای غیر وگان خورد و وقتی به خانه رفت، از نظر معنوی بسیار رنج کشید، تجربه درونی بدی داشت و احساس ناپاکی داشت و اینطور چیزها.